هیأت قمرمنیربنی هاشم شیراز آذربایجانشرقی
پایگاه اطلاع رسانی هیأت عزاداران مذهبی قمرمنیربنی هاشم شیراز _عجب شیر
پیامک های عاشورایی
نها نه من، که بر لب جبریل نوحههاست
گویا عزای شاه شهیدان کربلاست
حزین لاهیجی
تفتند، ز آتش عطش آن لعل ناب را
سنگیندلان مضایقه کردند آب را
حزین لاهیجی
آن خضر اهل بیت به صحرای کربلا
نوشید آب تیغ، ز بس تشنهکام بود
حزین لاهیجی
هفتاد و دو سینه سرخ هجرت کردند
با سَروَرِ آفتاب بیعت کردند
رفتند و به دریای ابد پیوستند
چون رود، به اصلِ خویش رجعت کردند
شب، خونِ دلِ غروب را می نوشید
خورشید، به جنگِ شب، زره می پوشید
از خونِ شهیدانِ حسینی آن روز
هفتاد و دو چشمه، بر زمین می جوشید
لب تشنه، به صحنِ آب کردند طواف
شوریده و با شتاب کردند طواف
بر نیزه، به گردِ خیمه خونِ خدا
هفتاد و دو آفتاب کردند طواف
لب های وی از داغ حکایت می کرد؟
یا از عطشِ آب، روایت می کرد؟
گویی که به عرشِ نیزه، از سوره عشق
هفتاد و دو آیه را تلاوت می کرد
خورشید بر این تیره مغاک افتاده است؟
یا بر سَرِ نی، آن سَرِ پاک افتاده است؟
بر عرشِ نی، از تلاوتِ او پیداست
هفتاد و دو سوره، روی خاک افتاده است
گُلگونه آفتاب، در هم از چیست؟
پشتِ فلک و قامتِ مَه، خَم از چیست؟
گر نیست عزای عشق برپا، ای عقل
پُر شور، چو روزِ حَشر، عالَم از چیست؟
این سوگ که زخم را شکوفا کرده است
سوگی است که پُشتِ کوه را تا کرده است
چندی است زمین و آسمان خون رنگ است
یعنی که: جهان، تعزیه برپا کرده است
در کوچه دل، صدای پا می شنوم
آوازِ نگارِ آشنا می شنوم
این طُرفه صدایی که مرا می خوانَد
از نای شهیدِ کربلا می شنوم
ای چشم، ببار، باغِ آهم گُل کرد
جان، شعله کشید، داغِ آهم گُل کرد
پروانه واژه ها به پرواز آیید!
در خلوتِ غم، چراغِ آهم گُل کرد
او بود و دو چشمِ اشکباری که مپرس
در بُهت و سکوت، شامِ تاری که مپرس
می رفت و صدای شیونِ مادرِ او
می گشت بلند از مزاری که مپرس
امسال بنفشه را سیه پوش کنید
گُل خنده عیش را فراموش کنید
در شامِ غریبانِ حسین بن علی
هر جا که بُوَد چراغ، خاموش کنید
آمد به کنارِ قتل گاه و پرسید:
آیا تو برادرِ منی ای خورشید؟
من در عَجَبم چگونه طاقت آورد
آن لحظه که رگ های تو را می بوسید
آن شب که فروغِ مَه بر افلاک دمید
با حالتی آشفته و غمناک دمید
هفتاد و دو قرصِ ماه در آن دلِ شب
چون پنجه آفتاب، از خاک دمید!
چون کرد نظر به قتل گاه، آن شب، ماه
تا صبح کشید از دل آه، آن شب، ماه
هفتاد و دو خورشیدِ به خون غلتان را
حیرت زده می کرد نگاه، آن شب، ماه
تا خیمه به خون زنند در یاری عشق
دادند صلای سرخِ بیداری عشق
در کرب وبلای عاشقان پرپر شد
هفتاد و دو لاله در هواداری عشق
در محفلِ عاشقانِ فرزانه و مَست
می گشت سبوی کربلا دست به دست
ناگاه ز خیلِ ناکسان، دستی پَست
هفتاد و دو پیمانه به یک سنگ شکست
گُل پرورِ گُل سرشت در دشتِ عطش
هفتاد و دو لاله کشت در دشتِ عطش
آن گاه به نامِ عشق، بر هر برگی
خون نامه دل نوشت در دشتِ عطش
+
نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۴/۰۷/۱۹ ساعت توسط Admin |
........سامانه پیام کوتاه هیأت..........
..........09142991198............
پست الکترونیکی هیأت: gbh313@gmail.com
مداح: حاج حسن اسدی شیراز
مداح خردسال: ابوالفضل اسدی
جلسات هفتگی :
پنجشنبه ، شبها ساعت :22:00
خانه
پروفایل مدیر وبلاگ
آرشیو وبلاگ
عناوین نوشته ها
نوشتههای پیشین
۱۳۹۸/۱۲/۱ - ۱۳۹۸/۱۲/۲۹
۱۳۹۵/۰۹/۱ - ۱۳۹۵/۰۹/۳۰
۱۳۹۵/۰۷/۱ - ۱۳۹۵/۰۷/۳۰
۱۳۹۵/۰۶/۱ - ۱۳۹۵/۰۶/۳۱
۱۳۹۵/۰۵/۱ - ۱۳۹۵/۰۵/۳۱
۱۳۹۵/۰۴/۱ - ۱۳۹۵/۰۴/۳۱
۱۳۹۴/۱۲/۱ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۹
۱۳۹۴/۱۰/۱ - ۱۳۹۴/۱۰/۳۰
۱۳۹۴/۰۹/۱ - ۱۳۹۴/۰۹/۳۰
۱۳۹۴/۰۸/۱ - ۱۳۹۴/۰۸/۳۰
۱۳۹۴/۰۷/۱ - ۱۳۹۴/۰۷/۳۰
۱۳۹۴/۰۶/۱ - ۱۳۹۴/۰۶/۳۱
۱۳۹۴/۰۵/۱ - ۱۳۹۴/۰۵/۳۱
۱۳۹۴/۰۴/۱ - ۱۳۹۴/۰۴/۳۱
۱۳۹۴/۰۲/۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۳۱
۱۳۹۳/۱۲/۱ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۹
۱۳۹۳/۰۹/۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۳۰
۱۳۹۲/۰۸/۱ - ۱۳۹۲/۰۸/۳۰
۱۳۹۲/۰۷/۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۳۰
۱۳۹۲/۰۶/۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۱
۱۳۹۲/۰۵/۱ - ۱۳۹۲/۰۵/۳۱
۱۳۹۲/۰۴/۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۳۱
۱۳۹۲/۰۳/۱ - ۱۳۹۲/۰۳/۳۱
۱۳۹۲/۰۲/۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۱
۱۳۹۲/۰۱/۱ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
۱۳۹۱/۱۲/۱ - ۱۳۹۱/۱۲/۳۰
۱۳۹۱/۱۱/۱ - ۱۳۹۱/۱۱/۳۰
۱۳۹۱/۱۰/۱ - ۱۳۹۱/۱۰/۳۰
۱۳۹۱/۰۹/۱ - ۱۳۹۱/۰۹/۳۰
۱۳۹۱/۰۸/۱ - ۱۳۹۱/۰۸/۳۰
۱۳۹۱/۰۷/۱ - ۱۳۹۱/۰۷/۳۰
۱۳۹۱/۰۶/۱ - ۱۳۹۱/۰۶/۳۱
آرشیو موضوعی
گالری صوتی+دانلود
نویسندگان
Admin
amir mohamad
BLOGFA.COM